۶ دی ۱۳۸۷

دلم گیرد هر زمان بهانه تو



دلم گيرد هرزمان بهانه تو
سرم دارد شور جاودانه تو
روي دل ُبَود به سوي آستانه تو

تا آيد شب در ميان تيرگي ها
گشايد تن روح من به شور و غوغا
رو كند چو مرغ وحشي سوي خانه تو

* صد و بیست و هفت روز از پرواز ملکوتی تورج نگهبان گذشت و من همچنان...

هیچ نظری موجود نیست: